کتاب هنر شفاف اندیشیدن اثر رولف دوبلی نشر چشمه
در کازینوها وقتی مردم به دنبال اعداد بالاترند، تاس را تا می توانند محکم می اندازند ولی اگر یک عدد کوچک بخواهند، خیلی با احتیاط این کار را انجام می دهند. طرفداران فوتبال هم فکر می کنند می توانند با حرکت دست و صورت در مقابل تلویزیون نتیجه یک مسابقه را تغییر دهند که طبیعتا این کار به همان اندازه بی معناست.
تلاش برای جمع آوری اطلاعات را فراموش کن. تمام تلاشت را بکن تا با حداقل اطلاعات گلیمت را از آب بیرون بکشی. این به تو کمک می کند تصمیم های بهتری بگیری. اطلاعات اضافی ارزشی ندارند، چه آن ها را بدانی و چه ندانی.
اگر پنجاه میلیون نفر چیز احمقانه ای بگویند، آن چیز کماکان احمقانه است. فرض کنید در مسیر یک کنسرت سر یک چهار راه با گروهی از آدم ها مواجه می شوی که همه به آسمان خیره شده اند. بدون اینکه فکر کنی تو هم به بالا زل می زنی، چرا؟ تایید اجتماعی.
نیکولاس تصمیم گرفت برای کاهش وزن ورزش کند و در بین ورزشها، شنا را انتخاب کرد، چون تمام شناگران بدنهایی خوش فرم و عضلهای دارند. او بعد از دو هفته تمرین فهمید دچار توهم بدن شناگر شده. شناگران حرفهای به خاطر تمرینهایشان، بدنهایی زیبا ندارند، بلکه به خاطر اندام مناسبشان است که شناگران خوبی میشوند. هرگاه ما عوامل انتخاب را با نتایج آن اشتباه میگیریم، طعمه «توهم بدن شناگر» میشویم. یکی از بهترین دانشگاههای دنیا یعنی هاروارد را در نظر بگیرید، آیا به خاطر دانشگاه هاروارد است که افراد تحصیل کرده در این دانشگاه موفقاند؟ یا شاید صرفا به خاطر شهرتش افراد موفق را جذب میکند؟ نمیدانیم. نباید همه چیز را کاملا پذیرفت. برخی تحقیقات نشان دادند که افرادی که در مورد مثبتنگری کتاب مینویسند، به ذات افراد خوشحالی هستند و تلاش برای خوشحالی مثل تلاش برای افزایش قد است. در نتیجه هر وقت ترغیب شدی تا کاری را با تمام توان انجام دهی، حواست را جمع کن؛ ممکن است در دام توهم بدن شناگر بیفتی قبل از اینکه تصمیم بگیری کاری را شروع کنی، به آینه نگاه کن و درباره چیزی که میبینی با خودت صادق باش.
کریس سی و پنج ساله است. او در رشته فلسفه اجتماعی تحصیل کرده و از زمانی که نوجوان بوده به کشور های در حال توسعه علاقه داشته. بعد از فارغ التحصیلی دو سال برای صلیب سرخ در آفریقای غربی کار کرد و سپس سه سال هم در مقر آن در ژنو بود و در آن سازمان تا ریاست بخش کمک به افریقا ارتقا پیدا کرد. او سپس مدرک ام بی ای خود را گرفت و پایاننامهاش را در مورد مسئولیت اجتماعی جمعی نوشت. کدام یک محتمل تر است؟ الف) کریس در بانک بزرگی کار می کند یا ب) کریس در بانک بزرگی کار میکند و آنجا ریاست سازمان جهان سوم بر عهدهی اوست. الف یا ب؟
بیشتر مردم ب را انتخاب میکنند. متأسفانه این جواب غلط است. طبق گزینهی ب، نهتنها کریس در یک بانک بزرگ کار میکند، بلکه شرایط اضافی نیز در آن اعمال شده است. کارمندانی که بهطور مشخص در سازمان جهان سوم یک بانک کار میکنند زیرمجموعه کوچکی از کارمندان بانک را تشکیل میدهند. پس گزینهی الف محتملتر است. وقتی یک زیرمجموعهی اینچنینی بزرگتر از کل مجموعه جلوه میکند، خطای همزمانی اتفاق میافتد. در حالی که براساس تعریف، چنین چیزی درست نیست. دانیل کانمن و آموس تورسکی، برندگان جایزهی نوبل، مفصل به مطالعهی این پدیده پرداختهاند.
ما خیلی ساده در دام خطای همزمانی میافتیم، چون کششی ذاتی به سمت داستانهای «باورکردنی» و «محتمل» داریم. هر چه کریس، کارمند گروههای کمک به افریقا، باورپذیرتر، مؤثرتر یا روشنتر تصویر شود، خطر استدلال غلط بیشتر میشود. اگر مسئله را به شکلی متفاوت بیان میکردم، جزئیات اضافی را بیش از حد ویژه در نظر میگرفتی. برای مثال، کریس سیوپنج ساله است. کدام یک محتملتر است؟ الف)کریس در بانک کار میکند یا ب)کریس در بانکی در نیویورک کار میکند و دفتر او در طبقهی بیست و چهارم و مشرفبه پارک مرکزی است.
یک مثال دیگر: کدام یک محتملتر است؟ الف)فرودگاه سیاتل تعطیل شده. پروازها لغو شدهاند. ب)فرودگاه سیاتل به خاطر بدی آبوهوا تعطیل شده. پروازها لغو شدهاند. الف یا ب؟ این با درست جواب میدهی. گزینهی الف محتملتر است، چون در گزینهی ب بهطور ضمنی شرط اضافهی بدی آبوهوا اعمال شده است در حالی که تهدید به بمبگذاری، حادثه يا اعتصاب میتوانست علت بسته شدن فرودگاه باشد. با این حال، وقتی با یک داستان «محتمل» مواجهایم، چنین ملاحظاتی را در نظر نمیگیریم. حالا که قضیه را میدانی، آن را با دوستانت امتحان کن. خواهی دید بیشترشان گزینهی ب را انتخاب میکنند.
دیدگاهها0
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.