کتاب بهترین سال زندگی تو اثر دارن هاردی نشر نگاه نوین
این داستان کمک می کند تا اهمیت چشم انداز را بفهمیم. وقتی هیچ چشم اندازی نباشد، مردم از بین می روند. چشم اندازتان برای زندگی چیست؟ برای این است که از خودتان بزرگ تر شوید. می خواهید برای چه چیزی بجنگید؟ برای چه کسانی؟ یا… برای چه زندگی کنید؟ اسم من دارن هاردی است، ناشر مجله ی ساکسس. در این کتاب کمکتان می کنم جواب بعضی سوال ها را پیدا کنید که زندگی تان را عوض می کند: مقصود اصلی تان در زندگی چیست؟ چه چیزهایی به شما انگیزه می دهند و راهتان می اندازند؟ چه چیزی کمک می کند تا شور و اشتیاقتان آن قدر دوام بیاورد تا به عجیب ترین و دست نیافتنی ترین اهدافتان برسید؟ آیا تمام رویاهای بزرگ کودکی تان یادتان می آید؟ رویاهایی که برای رسیدن به آن ها نمی توانستید صبر کنید تا بزرگ شوید؟ آن رویا ها را به یک دلیل داشتید؛ پتانسیل درونی تان مشغول شکل دادن به چشم اندازی بود از چیزهایی که برای شما ممکن است. جایی میان سفرها، سعی ها و مشکلات زندگی، احتمالا رویاهایتان را فراموش کرده اید، پریشان شده اید یا باور کرده اید چون بقیه ی مردم به رویاهایشان نرسیده اند، شما هم احتمالا همین طور خواهید بود. می خواهم کمکتان کنم این ر.یاها را دوباره بکارید و نشان دهید نه تنها ممکن اند که قابل رسیدن هم هستند. این راه را خواهیم ساخت تا شما را مستقیم و سریع به رویاهایتان برساند.
لانه یک عقاب با چهار تخم بر بالای کوهی قرار داشت. این لانه بسیار سست بود و یک زلزله باعث شد تا لانه تکان بخورد. در زیر لانه و در پایین کوه روستایی قرار داشت، یکی از تخمها در لانه مرغها سقوط کرد. مرغها از دیدن یک تخم متفاوت تعجب کردند اما یکی از آنها تصمیم گرفت تا از تخم عقاب مواظب کند. بعد از مدتی عقاب از تخم بیرون آمد و خود را در میان مرغها دید. او یاد گرفت مثل مرغها زندگی کند و غذا بخورد. وقتی پرواز کردن عقابهای بالای سرش را میدید حسرت میخورد که چرا نمیتواند مثل آنها باشد. مرغها به او گفتند چون تو یک مرغ هستی و نمیتوانی پرواز کنی. عقاب باور کرده بود که یک مرغ است و باید همیشه مثل یک مرغ به زندگی ادامه دهد. او هرگز جرأت نکرد پرواز کند و سرانجام به عنوان یک مرغ مُرد.
ذهن انسان بسیار قدرتمند است، طوری که میتواند چیزهایی که دوست دارید را دائم در مقابل چشمانتان قرار دهد. بنابراین باید بدانید که میخواهید به چیزی برسید. انسان همیشه در حال جستجو است و چه چیزی بهتر از این که به دنبال خواستههای شیرین خود باشد و دائم آنها را در دنیای واقعی تجربه کند. برای رسیدن به این امر مهم، باید با خودِ قبلیتان خداحافظی کنید، اطلاعات و علاقمندیهای تازه و جدید را به ذهنتان وارد کنید تا چیزهای جدیدی ببینید و تجربه کنید. با خودتان عهد ببندید که برای رسیدن به هدف و عمل کردن به آن تا آخرین نفس ایستادگی میکنید.
«در جنگ جهانی دوم، دشمنان به یک ناو کروز با بیش از ۱۱۰۰ نیرو با اژدر حمله کردند. وقتی کشتی در آب های خیلی سرد غرق شد، اعضای کشتی برای پنج روز در آب سرگردان شدند. گرسنه، در حال غرق شدن و در معرض حمله ی کوسه ها. جریان اقیانوس، ۹ نفرشان را از بقیه جدا کرد. یکی از افسرهای جوان وقتی دید دارند اراده شان را از دست می دهند، از آن ها درباره ی خانواده هایشان و زندگی شان وقتی به خانه برمی گردند، پرسید. از آن ها خواست توصیف کنند که وقتی به خانه برمی گردند می خواهند چه کار کنند. پرسید می خواهند به چه چیزی برسند و چه تفاوتی به وجود آورند. کاری کرد تجسم کنند زن و بچه شان چه قدر ترسیده اند و این که والدینشان ازآنجا که نمی دانند آن ها زنده اند یا نه، چه احساسی دارند. از آن ها خواست برای زنده ماندن بجنگند، نه فقط برای خودشان، که برای آن هایی که در خانه دوستشان دارند. درنهایت یک کشتی گذری پیدایشان کرد. دو سوم ۱۱۰۰ نفر جان باختند. البته تمام آن ۹ نفر که توسط آن افسر جوان انگیزه پیداکرده بودند، زنده ماندند.
وقتی هدفی تعیین میکنید، باید خودتان را آماده کنید تا چیزهای زیادی یاد بگیرید. این همان تعهد به یادگیری است. هر هدفی نیازمند دانش و اطلاعات جدید است. وقتی که بار علمی و معنایی شما بالا باشد، میتوانید با اطمینان بیشتری هدف خود را تعیین کنید. این عامل باعث میشود تا سردرگم نباشید و هر خواستهای که برای خود تعیین میکنید، کاملا واضح و روشن باشد.
گاهی موفقیت در چند قدمی ماست، اما فکر میکنیم که خیلی دور است. اگر اهدافتان ارزشمند است نباید تسلیم شوید. حتی اگر اشتباهات زیادی انجام دادید باز هم مقاومت کنید. هر اشتباه را یک تجربه بدانید و از آن در ادامه مسیر استفاده کنید. به هدف رسیدن بسیار لذتبخش و شیرین است، پس هرگز تسلیم نشوید و این شیرینی را تجربه کنید
یاد داستانی افتادم دربارهٔ یک دامنهٔ کوه بزرگ و باشکوه که لانهٔ شکنندهٔ عقابی در آن بنا شده بود. در لانهٔ عقاب، چهار تخم عقاب وجود داشت. یک روز زلزله ای کوه را لرزاند و باعث شد یکی از تخم ها از کوه بلغزد و بیفتد در یک مرغدانی در روستای پایین. مرغ ها به صورت غریزی می دانند باید از تخم ها مراقبت کنند و بنابراین یک مرغ پیر، داوطلب شد تا از تخم بزرگ مواظبت کند. یک روز تخم، ترک خورد و یک عقاب زیبا به دنیا آمد. ولی عقاب، جوری تربیت شد تا مرغ باشد. خیلی زود باور کرد فقط یک مرغ است. عقاب، عاشق خانه و خانواده اش بود، ولی روحش طلب چیزی بالاتر داشت. یک روز، وقتی در مزرعه با دوستان جوجه اش بازی می کرد، نگاه کرد به آسمان و گروهی از عقاب های باشکوه را دید که در آسمان ها اوج می گیرند. گریه کرد: «آه کاش من هم می توانستم مثل این پرنده ها اوج بگیرم.» جوجه ها مسخره اش کردند: «نمی توانی مثل این پرنده ها اوج بگیری. تو مرغی، مرغ ها پرواز نمی کنند.»
فقط خودتان میدانید که اهدافتان چقدر برایتان ارزش دارد. پس اعتمادبهنفس داشته باشید و بدون هیچ ترس و تردیدی در مسیر رسیدن به خواستهها قدم بگذارید. اجازه ندهید چیزی شما را ناامید کند، فقط به صدای درونی قلبتان گوش دهید.
وقتی فرد بتواند مهارت تعیین هدف را یاد بگیرد، از هر کسی که میشناسد موفقتر، شادتر و ثروتمندتر خواهد شد. نوشتن اهداف برای شما مثل نقشه راه است. وقتی نقشه راه داشته باشید، حتی اگر در مسیرهای پُر پیج و خم قرار بگیرید به راحتی مسیر خود را پیدا میکنید. این نقشه به شما کمک میکند تا با سرعت بیشتری به سمت چیزی که میخواهید حرکت کنید. همه ما در زندگی خود بارها شکست خوردهایم. اما بسیاری از ما با اولین تجربه شکست، سرخورده و ناامید میشویم. علت شکستهای ما نبود یک «چرای» بسیار قوی است. وقتی شما بتوانید «چرایی» قوی و محکمی داشته باشید، قدرت شکستناپذیر درونیتان آشکار میشود. وقتی دلیلتان بزرگ باشد هر کاری برای رسیدن به خواستهتان انجام میدهید.
شما می توانید از فروشگاه اینترنتی ویله اقدام به خرید کتاب بهترین سال زندگی تو اثر دارن هاردی نشر نگاه نوین با ترجمه محمد میرزایی کنید.
دیدگاهها0
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.